بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیة الله فی الارضین
در پاسخ یکی از دوستان بزرگوار درباره آيه شريفه ۳۰ سوره انبياء، اولاً باید عرض کنم ورود در این گونه بحث ها نیاز به مقدمات علمی دارد و بر عهده افراد منبری نیست. ثانیاً نباید به صورت سلیقه ای درباره آیات نظر داد. به هرصورت اجمالاً برای رفع شبهه توضیح مختصری عرض می کنم.
توجه به آیات قرآن کریم نشان میدهد که کلمه "ارض" به معنای کل کره زمین نیست و شامل کوهها و دریاها نمیشود؛ بلکه مقصود منطقه خشکی کره زمین است:
وَحُمِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ... ۱۴ حاقه
يَوۡمَ تَرۡجُفُ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ... ۱۴ مزمل
إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ ... ۷۲ احزاب
و مهمتر از همه که به مسطح بودن، تصریح کرده است:
الغاشیة
أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ
ﺁﻳﺎ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻪ ﺷﺘﺮ نمیﻧﮕﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ؟(١٧)
وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ
ﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ؟(١٨)
وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ
ﻭ ﺑﻪ ﻛﻮﻩ ﻫﺎ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ؟(١٩)
وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ
ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ؟(٢٠)
نتیجه این است که جبال به ارض و به سماء عطف شده، پس به معنای کره زمین نیست و فقط معنای آن شامل بخش خشکی کره زمین میشود.
این آيه شريفه اختصاصاً مقید شده است به فهم مخاطب خاص، یعنی عرب عصر نزول قرآن؛ زیرا روی سخن با اوست:
أَوَلَمۡ يَرَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ...
و در مقام توجه دادن عرب کافر دوران جاهلیت اولی، به آیات طبیعی و مظاهر محسوس از قدرت و عظمت صنع خداوند متعال است.
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ
ﺁﻳﺎ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺷﻜﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ ؟ ﭘﺲ ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻤﻰﺁﻭﺭﻧﺪ ؟(٣٠ انبیاء)
بنابراین درباره معنای ظاهری رتق و فتق در آیه شریفه و در ادامه آن درباره ی حیات جانداران از آب، مطلبی آمده که کفار عرب مخاطب قرآن قادر به درک آن بودند و میفهمیدند.
یکی از نشانه های قدرت خداوند متعال رتق و فتق آسمان و رتق و فتق خشکی است. به عبارت دیگر مسأله نیامدن باران( رتق ) و آمدن باران( فتق ) از آسمان و همچنین عدم روييدن، و روييدن زمين و به دنبال آن، پدید آمدن جانوران است.
این آیه در مقام بیان مطالب علمی دانشمندان امروزی درباره "انفجار بزرگ" و یا مطالب عرفانی بزرگان عرفان نیست .
البته در روایت هم رتق و فتق در این آیه به باران تفسیر شده است.
در ترجمه المیزان ج ۱۴ علامه به این مطلب اشاره فرمودند:
...آسمان رتق بود، يعنى بارانى از آن به زمين نمىباريد، پس ما آسمان را فتق كرديم، و از آن پس بارانها به سوى زمين باريدن گرفت، و زمين هم رتق بود، يعنى چيزى از آن نمىروييد، پس ما آن را فتق كرديم، و در نتيجه روييدن آغاز كرد، و با اين آيت خود، برهان خود را تمام كرديم. در اين صورت ديگر آيه شريفه با آن معنايى كه علم امروز اثباتش مىكند ارتباطى ندارد، و چه بسا جمله {"وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ"} كه بعد از آيه مورد بحث قرار دارد، اين معناى دوم را تاييد كند، چيزى كه هست در اين صورت برهان آيه شريفه مختص مساله باريدن آسمان، و روييدن زمين مىشود... .
آنچه از ظاهر آیه شریفه برمیآید این است که نزول باران و رویش گیاهان و پدید آمدن جانوران در مناطق بیابانی از نشانه های الهی برای انسانها است تا به خداوند یکتا ایمان بیاورند.
حامد وفسی
مهرماه ۱۴۰۳
موضوعات مرتبط: دیـگـر تـحـریـرات
برچسبها: آیت الله وفسی
تاريخ : جمعه 20 مهر 1403 | 11:4 | نویسنده : سردبــیر |